تجربه ی من

بيا برويم از "سید علی صالحی‎"

بيا برويم رو به روی بادِ شمال آن سوی پرچين گريه‌ها سرپناهی خيس از مژه‌های ماه را بلدم که بی‌راهه‌ی دريا نيست.   ديگر از اين همه سلامِ ضبط شده بر آدابِ لاجرم خسته‌ام بيا برويم!   آن سوی هر چه حرف و حديثِ امروزست هميشه سکوتی برای آرامش و فراموشی ما باقی‌ست می‌توانيم بدون تکلم خاطره‌ئی حتی کامل شويم می‌توانيم دمی در برابر جهان به يک واژه ساده قناعت کنيم من حدس می‌زنم از آوازِ آن همه سال و ماه هنوز بيت ساده‌ئی از غربتِ گريه را بياد آورم. من خودم هستم بی خود اين آينه را رو به روی خاطره مگير هيچ اتفاق خاصی رخ نداده است تنها شبی هفت ساله خوابيدم و بامدادان هزا...
2 فروردين 1392

سال جدید از "نزار قبانی"

دوست داشتن‌ات را از سالی به سال دیگری جابه‌جا می‌کنم   انگار دانش‌آموز مشق‌اش را در دفتریتازه پاک‌نویس می‌کند.   رسید صدای تو، عطرتو، نامه‌هایتو   و شماره‌ی تلفن تو و صندوق پستیتو   می‌آویزمشان به کمد سال جدید   تابعیت دائمی در قلبم را به تومی‌دهم   تو را دوست دارم   هرگز رهایت نمی‌کنم بر برگه‌ی تقویمآخرین روز سال   در آغوشم می‌گیرمت   و در چهارفصل می‌چرخانمت ...     نزار قبانی ...
1 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تجربه ی من می باشد